06:18 12643 2021-01-02 04:39:52
|
|
رده وب سایت
انجمن آماتور دوربین مخفی, انجمن روسی قدیمی, آنال
لاک پشت های نینجا سکسی
|
توضیحات کلیپ های فیلم دقیق: جیل خوش شانس بود - او توانست در یک شرکت بزرگ شغل پیدا کند. با اولین چک ، او یک آپارتمان کوچک خوب اجاره کرد و نسبتاً خوشحال شد. اما روز بعد رئیس به او نزدیک شد و از دختر خواست كه بماند. جیل با ترس در انتظار مکالمه بود - به نظر می رسید همه چیز درست است. وقتی رئیس از دفتر خارج شد ، دختر از ترس لرزید. بیل با گفتن اینکه او خوب است او را آرام کرد. اما پس از آن او لحن خود را تغییر داد و در مورد بحران شروع کرد. این سخنرانی خیلی دوام نیاورد - مرد گفت که اگر دختر الان او لاک پشت های نینجا سکسی را ندهید ، اخراج می شود. جیل مطیعاً بلوز خود را برداشته ، اما پس از آن همه چیز به هیچ وجه رمانتیک نبود - بیل آن را روی میز درست در محل کار فشار داد و دامن خود را بالا برد و شورت خود را از الاغ دختر جوان بیرون کشید. جیل چشمانش را بست - او بدترین انتظار را داشت. اما رئیس به آرامی ماشین خود را در حالی که کلمات شیرین می گفت ، وارد سینه دختران کرد. وزیر امور خارجه با صدای بلند ناله کرد - مدتهاست که رابطه جنسی نداشته و کمی درد داشت. در کمال تعجب ، رئیس بلافاصله او را پاره نکرد ، بلکه آرام آرام شروع به عمیق تر و عمیق تر شدن به او کرد. احساسات فراموش شده و احساس خوشایندی در پایین شکم ، جیل را به یک زن تبدیل کرد - او با لذت شروع به ناله کرد و شرم را فراموش کرد. بیل یک عاشق باتجربه بود - او احساس می کرد چگونه چنین بدن جوانی را لعنتی می کند. وقتی جیل فهمید که چیزی جز لذت ندارد ، رئیس شروع به حرکت جدی تر کرد. این دبیر را روشن كرد و او شروع به موج زدن كرد - ناله های او بلندتر شد ، و دستانش روی میز بلغزد و ورق های كسب و كار را روی زمین انداخت. اما عاشقان اکنون هیچ وقت برای این کار نداشتند - آنها مشغول این روند بودند. بیل چیزهایش را می دانست - پیچ او باعث شد جیل مثل یک زن احساس کند. او دیگر ناله نکرد ، اما فریاد کشید - احساس خوبی کرد. اما به زودی ناله های بیل شروع به تبدیل به غرش کرد و دختر متوجه شد که رئیس به پایان رسیده است. او متوقف شد و تقریباً بلافاصله موجی شیرین را احساس کرد که سرش را فرا گرفته است. جیل هرگز چنین ارگاسمی نداشته است! گویی که این موضوع را حس می کند ، رئیس بلند شد و با صدای بلند فریاد زد - از جیب های کوتاه او ، دختر متوجه شد که او نیز تمام شده است. جیل لبخند زد - این یک پیروزی بود. هنوز - اکنون او تهدید به اخراج نشده بود و در آینده رابطه جنسی پرشور و لذت بخش برنامه ریزی شده بود!
|